درک تفاوت بین تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای تریدرهای ارز دیجیتال ضروری است. در این مطلب به مقایسه فرق آنالیز تکنیکال و بنیادی میپردازیم.
یکی از مهمترین بخشهای بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل است. با کمک تحلیل، ارزنده بودن یک
رمز ارز را میتوان تشخیص داد و بهترین زمان برای خرید و فروش آن را تعیین کرد. بدون آنالیز، صرفا بر اساس شانس عمل کرده و احتمال ضرر کردن در مقایسه با سود بردن به شدت افزایش پیدا میکند. علت اصلی بازنده بودن بسیاری از بازیگران در بازارهای مالی، کوچک شمردن اهمیت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال و عدم درک تفاوت و فرق آنها است.
در دنیای کریپتوکارنسی از دو روش آنالیز استفاده میشود. در نظر داشته باشید علمی مشخص برای تعیین بهترین نوع فعالیت در بازارهای مالی نظیر بازار رمز ارزها وجود ندارد. به عبارتی فرمولی نیست که بتوان از آن، بهترین ارز دیجیتال به منظور سرمایهگذاری و همچنین مناسبترین زمان خرید و فروش را به دست آورد. آن چه در اختیار داریم، مجموعهای از ابزارها تحت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است که به پیشبینی بهترین گزینه برای خرید و همچنین مناسبترین زمان این کار (و سپس فروش) کمک میکنند.
در این مقاله به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال خواهیم پرداخت. ابتدا به معرفی هر یک پرداخته و سپس به صورت جزئی، تفاوتهای این دو را بررسی میکنیم.
تحلیل فاندامنتال
هدف در اینجا تعیین ارزش ذاتی یک دارایی (در حوزه فعالیت ما یک ارز دیجیتال) است. تلاش بر این است که بالاتر یا پایینتر بودن قیمت کنونی یک رمز ارز در مقایسه با ارزش ذاتی آن را مشخص کرد. به این ترتیب فرد به استراتژی مناسبی برای سرمایه گذاری در یک رمز ارز دست خواهد یافت. برای درک بهتر، مثال زیر را در نظر بگیرید. این مثال به درک بهتر تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال کمک میکند.
تصور کنید فردی تصمیم گرفته در یک شرکت اقدام به سرمایه گذاری کند. برای اطمینان از سلامت مالی این شرکت، او قادر است مواردی مثل درآمد شرکت، ترامه، صورتهای مالی و گردش پول را در آنجا ارزیابی کند. این احتمال وجود دارد که او قبل یا بعد از این بررسیها، به صنعت مربوط به حوزه فعالیت شرکت نیز توجه کرده و تحقیقاتی درباره آن انجام بدهد. در آنالیز بنیادی، بعد از این عمل، سوالاتی مثل رقبا، جامعه هدف و سرعت گسترش یا حتی کوچک شدن آن صنعت مطرح میشود. حتی میتوان مطالعات خود را گستردهتر کرد تا ملاحظات اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم نیز در تحلیل گنجانده شوند. این یک رویکرد از پایین به بالا است
همانطور که گفتیم در تحلیل بنیادی هدف نهایی، تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه آن با قیمت فعلی است. اگر ارزش واقعی از قیمت کنونی بالاتر باشد، نتیجه میگیریم دارایی مورد نظر اکنون ارزان به فروش میرسد. اگر ارزش واقعی پایینتر از قیمت کنونی باشد، قیمت حال حاضر دارایی مورد نظر گران تلقی میشود. به این ترتیب میتوان درباره بهترین زمان خرید و فروش یک رمز ارز تصمیم گرفت.
در نظر داشته باشید اگرچه همه قادر هستند از تحلیل فاندامنتال برای آنالیز انواع دارایی در بازارهای مالی مختلف استفاده کنند، اما در دنیای رمز ارزها ممکن است اوضاع متفاوت باشد، چرا که یافتن بخشی از دادهها دشوار یا غیر ممکن است و همبستگی سنگینی بین کوینهای گوناگون وجود دارد. در نتیجه احتمال ناکارآمد شدن یا پایین آمدن دقت تحلیل بنیادی در اینجا بالا میرود. البته نباید فراموش کرد در صورتی که (با درک درست از تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) آن را به درستی انجام بدهیم، قادر است با دقتی زیاد ارزان یا گران بودن قیمت یک دارایی را در مقایسه با ارزش ذاتی آن مشخص کند. اسطورههای سرمایه گذاری مانند وارن بافت و بنجامین گراهام در طول چندین دهه ثابت کردهاند که استفاده درست از آنالیز بنیادی نتایجی شگفتانگیز و بسیار سودآور خواهد داشت.
از طرفی دیگر، مشکل اینجاست که به سختی میتوان به یک تحلیل فاندامنتال خوب و در عین حال ساده و قابل فهم دست پیدا کرد. هدف این نوع آنالیز، در چند کلمه یعنی «تعیین ارزش ذاتی» خلاصه میشود، اما این کار از آن چه تصور میکنید بسیار دشوارتر است! مشخص کردن ارزش واقعی یک رمز ارز، فرآیندی وقتگیر بوده و به کار بسیار بیشتری نسبت به ارتباط دادن اعداد به یک فرمول، نیازمند است. تحلیل فاندامنتال در گرو ارزیابی عوامل متعدد بوده و منحنی یادگیری در آن کاملا شیبدار است.
با پی بردن به فرق و تفاوت بیت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال متوجه خواهید شد روش دوم، برای تریدرهایی که در بازههای زمانی کوتاه اقدام به خرید، فروش و نوسانگیری میکنند، گزینه مناسبی نبوده و بیشتر برای سرمایهگذاری با اهداف بلند مدت کاربردی است.
تحلیل تکنیکال
هدف در اینجا پیشبینی رفتار آتی یک دارایی بر اساس رفتار گذشته آن است. به عبارتی به پیشبینی رفتار آینده بازار طبق حرکات قیمتی (Price Action) و دادههای حجمی معاملات (Volume Data) رخ داده در گذشته میپردازیم. اساس کار آنالیز تکنیکال بر این فرض است که حرکات قیمتی یک رمز ارز یا هر دارایی دیگر اتفاقی نبوده و روندی وجود دارد، پس تاریخ تکرار خواهد شد. طبق این دیدگاه میتوانید روندهای قیمتی فعلی و مخصوصا آینده را از طریق مطالعه تاریخچه قیمت و الگوهای تشکیل شده طبق آنها، شناسایی کنید.
این نوع آنالیز بر اساس عرضه و تقاضا بنا شده و عقیده دارد قیمت یک ارز دیجیتال نتیجه تقابل فشار خرید و فروش است و این فشارها ارتباط ویژهای با احساسات تریدرها و سرمایهگذاران (احساساتی مانند ترس یا طمع) دارند.
بعد از ارزیابی تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به نتیجهای جالب میرسید؛ بازارهایی که روندهای قیمتی به صورت طبیعی پیش رفته و معاملات در آنها با حجم و لیکوئیدتی زیادی رخ میدهند، قابل اعتمادتر هستند. با افزایش حجم معاملات در یک مارکت مشخص، امکان دستکاری قیمتها و در نتیجه تاثیرگذاری روی نوسانات غیر طبیعی کاهش پیدا میکند. نکته اینجاست نوسانات غیر طبیعی، به سیگنالهای اشتباه در تحلیل تکنیکال منجر شده و دقت این روش را کاهش میدهند.
روش مورد بحث، پراستفادهترین راهکار برای تعیین بهترین زمان خرید و فروش انواع دارایی در بازارهای مختلف است. با این حال، اغلب متخصصان عقیده دارند تحلیل تکنیکال غیر قابل اطمینان و بحث برانگیز است. آنها معتقد هستند آنالیز تکنیکال پیشگویی خودآموز (Self-Fulfilling Prophecy) است و از آن برای توجیه رفتار خود استفاده میکنند. بر اساس پیشگویی خودآموز، یک رویداد وقتی به وقوع میپیوندد که تعداد بسیار زیادی از مردم چنین اعتقادی داشته باشند. به عبارتی عده زیادی رخ دادن آن را متصور شوند.
افراد منتقد ادعا میکنند در بازارهای مالی، وقتی بخش عمدهای از تریدرها و سرمایهگذاران روی یک نوع از ابزار مانند خطوط حمایت و مقاومت تمرکز میکنند، احتمال عملکرد بهتر آن افزایش پیدا خواهد کرد. در سوی دیگر با افراد حامی تحلیل تکنیکال مواجهیم که معتقد هستند هر فرد چارتیست و نمودارشناس، دارای روش منحصربهفرد خود برای تحلیل نمودارها است و در نگاه کلان، ممکن نیست که تعداد زیادی از تریدرها، اندیکاتورها و استراتژی یکسانی را به منظور خرید و فروش دنبال کنند. همانطور که گفتیم، فرمول دقیقی وجود نداشته و همه تلاشها، نه برای رسیدن به نتیجهای دقیق، بلکه برای پیشبینی درست، صورت میگیرند. پس تریدرها بعد از کسب تجربه میتوانند روشهای ابداعی خود را به کار ببرند. مقایسه تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال نشان داد از این نظر بین آنها اختلافی وجود نداشته و میتوان ابزارها را در هر دو سفارشی کرد.
مقایسه فرق تحلیل تکنیکال و فاندامنتال نشان داد در روش اول، روی حرکات قیمتی گذشته متمرکز هستیم و تریدرها از آن بیشتر برای بازههای زمانی کوتاه، از یک دقیقه تا چند هفته، استفاده میکنند.
آنالیز فاندامنتال راهکاری قدرتمند به منظور ارزیابی شرکتها بوده و از این نظر، آنالیز تکنیکال نمیتواند با آن رقابت کند. برای سرمایهگذاران، تحقیق روی طیف وسیعی از معیارهای کمی و کیفی، یک نقطه شروع اساسی برای هر نوع سرمایهگذاری و بیزینس است. تحلیل بنیادی به مطالعه و بررسی شرایط و وضعیت یک دارایی، در اینجا یک رمز ارز مشخص، میپردازد. هدف اصلی آن، تعیین ارزش واقعی دارایی مورد نظر است. در مقابل، تحلیل تکنیکال از طریق مطالعه وضعیت گذشته، قیمت آن ارز دیجیتال را در آینده پیشبینی میکند.
طرفداران روش Fundamental معتقد هستند قیمت حال حاضر یک رمز ارز، وما منعکسکننده ارزش واقعی آن نیست. این ایدئولوژی و نوع نگاه، پایه تصمیمات سرمایهگذاری در روش آنالیز نام برده است. در آن سو، دوستداران روش Technical اعتقاد دارند از طریق ارزیابی عملکرد و رفتار قیمت در گذشته و همچنین بررسی حجم معاملات، میتوانید رفتار آینده را نیز تا حد زیادی پیشبینی کنیم. آنها به جای مطالعه عوامل بیرونی، خود را درگیر نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار میکنند.
دیدگاه افراد معتقد به فرضیه بازار کارا (Efficient-Market Hypothesis) نیز جالب است. اعتقاد آنها بر این است که با اتکای همیشگی به تحلیل تکنیکال، موفقیت امکانپذیر نیست. گفتنی است در یک بازار کارا، اطلاعات موجود خیلی سریع روی قیمت اوراق بهادار اثر میگذارند. به عبارتی در اینجا اطلاعات بلافاصله بر قیمت سهام تاثیر گذاشته و قیمتها، طبق این اطلاعات تعدیل خواهند شد. فرض بر این است که افراد فعال در یک مارکت، به منظور تصمیمگیری درباره خرید یا فروش یک دارایی، همه اطلاعات مربوط را در قیمت در نظر میگیرند.
فعالان بازارهای مالی بعد از چند دهه استفاده از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و مقایسه تفاوت آنها، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که در مارکتهای مختلف، مخصوصا رمز ارزها، بهترین استراتژی استفاده ترکیبی از آنها است. نباید این دو را شبیه یک رقیب دید و صرفا روی یک روش متمرکز شد، بلکه آنها مکمل یکدیگر هستند. این دو روش، دست به دست هم، درک ما را نسبت به زمینههای مختلف یک بازار مالی زیادتر میکنند. بعید نیست افرادی سبک معاملاتی منحصربهفرد خود را داشته و از آن استفاده کنند، اما در عمل، بسیاری از تریدرها از یک یا ترکیب این دو روش تحلیلی در معاملات خود بهره میبرند. این روشها هم در تحلیلهای کوتاه مدت و هم در تحلیلهای بلند مدت قابل استفاده هستند.
مطالعه و یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال برای فعالیت در بازار سرمایه و ارزهای دیجیتال بسیار حائز اهمیت است. هر چند هر دو تحلیل در ارزیابی و تحلیل ارز دیجیتال کارایی دارند، اما به فعالان حوزه ارزهای دیجیتال توصیه میشود ابتدا با تحلیل بنیادی، بهترین ارزهای بازار را از نظر بنیادی انتخاب و سپس با استفاده از تحلیل تکنیکال، بهترین زمان برای خرید و فروش ارز دیجیتال را تعیین کنند.
منبع:
investopedia
آموزش ساخت اپلیکیشن غیر متمرکز (دی اپ) ؛ برنامه نویس فول استک اتریوم شوید
سقوط ارزش لیر بعد از ممنوعیت پرداخت با ارز دیجیتال در ترکیه
هارد فورک برلین اتریوم ؛ تلاش برای کاهش گس بالای شبکه
نگاهی به مزایای اپلیکیشن های غیر متمرکز برای کسب و کارها
خرید و فروش بیت کوین و ارزهای دیجیتال
درباره این سایت